tibb

منضج اخلاط

به نام خدا

 

 

 

در کتاب بدیعات اختیارى در معنی منضج امده ؛   در لغت پخته ‏کننده است

 

و در اصطلاح طب چیزى است که خلط رقیق را غلیظ و غلیظ را رقیق گرداند تا به حدّ اعتدال رسد.

 

و در کتاب طب اکبری در تعریف منضج امده ؛عبارت از ادویه‏ هایى که باعث اعتدال قوام مواد

 

 قابل دفع شوند تا آن مواد  به راحتى بتوانند قابل دفع شوند.

 

 

برای نضج هر خلط زمان خاصه خود را دارد   در کتاب شریف میزان طب نوشته حکیم ارزانی در مورد نضج 

 

امده است ؛ خلطى که غلیظ است، چون بلغم غلیظ و سودا، نضج   وى آن است که قوام او ازآن غلظت

 

 فروتر آید.و خلطى که رقیق است، چون صفرا و بلغم مائى، نضج وى آن است

 

 که  میل به غلظت نماید، نسبت به رقّتى که دارد.و صفرا رقیق تر از جمله اخلاط است

 

فى حد ذاته، و غلظتى که در آن محسوس  می‏شود، بعد خروج آن، به سبب کثافت لاحقه است،

 

چنانچه در خون نیز مرئى است و سبب این، رسیدن سردى هواى بخارى است مر آن را؛

 

زیرا که گرمى معتدل، باعث ترقیق است و برودت موجب کثافت است، اگر چه اندک باشد.

 

 باید دانست که خون محتاج به نضج نیست‏.

 

 

 

منضج بلغم

 

 

انجیر ؛کشمش ؛عسل ؛ترنجبین ؛گل محمدی ؛بادرنجبویه ؛بادیان ؛انیسون ؛شیرین بیان ؛امله ؛بلیله ؛بسفاویج ؛محموده و...

 

 

 

 

منضج بلغم و سودا درغذاهای ایرانی می توان از نخود آب و آب گوشت ایرانی نام برد

 

 

 

 

 

منضج صفرا

 

 

 

آلو بخارا ؛تمر هندی ؛سیب ؛گل محمدی ؛ترنجبین ؛سه پستان ؛عناب ؛ شاهتره ؛نیلوفر آبی ؛تخم کاسنی 

 

؛ بنفشه  و...

 

 

در منضج صفرا در غذا های ایرانی می توان به آب دوغ خیار ؛بورانی اسفناج ؛سکباج نام برد

 

 

 

 

منضج سوداء

 

 

 

اسطوخدوس ؛بادیان ؛اصل السوس ؛گاوزبان ؛پرسیاوش ؛سه پستان ؛بادرنجبویه ؛ناخنک

 

 

 

در غذا ها ایرانی در قسمت بلغم اشاره کردم  

 

 

 

در این جا این مقاله را به پایان میبرم امیدوارم که حق مطلب را به جا آورده باشم

 

طب ایرانی راهی به سوی افق های تازه
نویسندگان
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan